صبر

صبر کردن دردناک است و فراموش کردن دردناک تر؛و از این دو دردناک تر آن است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش!!!!

(نویسنده نامعلوم)

کوچه های تنهایی

گاهی به یاد خاطرات او می افتی،گاهی از کوچه هایی میگذری که زمانی با شخصی که دوستش داشتی،دست در دست هم، در آن قدم می زدی؛اما حالا جز با خاطرات او،در آن کوچه ها قدم بر نمیداری.در این زمان گرمی دستان او،جای خود را به سردی و تاریکی کوچه داده اند.آری، تو تنهایی،تنها بی کَس...

M.KH

و

جملات زیبا

وقتی که دیگر نبود،من به بودنش نیازمند شدم...

وقتی که دیگر رفت،من به انتظار آمدنش نشستم...

وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد،من اورا دوست داشتم...

وقتی که او تمام کرد،من شروع کردم...

وقتی که او تمام شد،من آغاز کردم...

چه سخت است تنها متولد شدن،مثل تنها زندگی کردن است،مثل تنها مردن...

دکتر علی شریعتی

broken heart

می آید....

میرود....

و تو میمانی و یک قلب شکسته...

تو میمانی و خاطرات او....

محمد خدابنده لو

دوری

صدای گرمش را به یاد می آوری  که در گوشت زمزمه میکرد:دوستت دارم.اورا به یاد می آوری که هم اکنون خاطرات کهنه تو را در گرمای آغوش شخصی نو میسوزاند...

او دیگر نیست که تو را نوازش کند، و به تو بگوید: دوستت دارم...یا اینکه صدایی که هم اکنون دیگر نیست،در خاطرت طنین انداز شود:تا ابد برای تو میمانم!به یاد می آوری که زمانی این صدا حال ناخوشت را درمان میکرد...اما حالا،این صدا عذابی جز برای روح تو نیست...

محمد خدابنده لو