امنیت یعنی تو؛
امنیت یعنی محکم دستت را گرفتن؛
با دیوانگی هایت زندگی کردن؛
احساست را فهمیدن...
دستت را که میگیرم،
میدانم ناب تر از دست های تو، دستی نیست،
میدانم ماندنی تر از نگاه تو چشمی نیست....
برای خنده هایم میخندی،
برای گریه هایم شانه میشوی....
میدانم برای راست گفتن مستی نمیخواهی،
پس همیشه در قلبم میمانی....
آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند ،
حرف های عاشقانه نمیزنند،
چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی،
آدم هایی که نمیخواهند عاشقت کنند...اما عاشقشان میشوی....
ناخواسته دلت برایشان میرود...
این آدم ها فقط راست میگویند ،
راست میگویند با چاشنی قشنگ "مهر" ،
لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند، لبخند میزنند چون لبخند جزیی از وجودشان است...
لبخندشان مصنوعی نیست ، اجباری نیست...
در لبخندشان خدا را میبینی...
اینها ساده اند،
حرف زدنشان...
راه رفتنشان....
نگاهشان....
ادعا ندارند ، بی آلایشند ، پاک و مهربانند...
""""""""""چقدر دوست دارم این آدم های بی نشان اما خاص را!!!!""""""""""
میدونم کار داری؛
سرت شلوغه؛
میدونم...
اما اینکه موقع خواب،
روی تختت،
چند ثانیه؛
فقط لحظه ای به ذهنت خطور کنه که یکی،یه جایی،روی تختش،موقع خوابش،
به خاطر تو اشک میریزه...
همین...
فقط همین برای من کافیه...
دوستان از وبلاگ دوست عزیزم،امیرحسین،دیدن بفرمایید...
ممنون
http://amir1583.blog.ir
دیگه فراموشت کردم...
.
.
.
.
الکی مثلا دیگه شبا خوابتو نمیبینم!
الکی مثلا وقتی اسمت جایی میاد مو به تنم سیخ نمیشه!
الکی مثلا دیگه وسط خنده هام یاد خاطراتت که می افتم ، گریه نمی افتم!
الکی مثلا دیگه کسی منو به اسم نازت قسم نمیده!
الکی مثلا اونم مثل من عاشقته!
آره الکی...
الکی مثلا تو مقصر نبودی ، من اشتباه کردم ، من بد بودم!
هه،بیخیال،الکی مثلا من فراموشت کردم...